ابرها به آسمان تکیه می کنند ، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر . . .

امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

تقدیر
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1390

 خود را به سرنوشت بسپار وایمان داشته باش دلهای پاک تقدیری زیبا دارند



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، متن عارفانه، ،

جاودان
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 11 شهريور 1390

 آنان که با فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست،چرا که همیشه در آن جاودانند.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، متن عارفانه، ،

زندگی چیست؟
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 18 آبان 1390

 از کبوترپرسیدم : زندگی چیست؟ پرهایش را تکان داد و جواب نداد 
ازدریا پرسیدم:زندگی چیست؟ خروشید و جوابم را نداد 
ازآفتاب پرسیدم:زندگی چیست؟ غروب کرد وجوابم را نداد 
ازانسان پرسیدم:زندگی چیست؟ گفت: زندگی خون دل خوردن است اولش عشق وبعد مردن است



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، متن عارفانه، ،

گنجشک و خدا
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 27 شهريور 1390

 روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: او می آید و با من راز و نیاز خواهد کرد، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را میشنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا، نشست.

فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، گنجشک غمگین و افسرده بود ولی باز هم هیچ نگفت ! اما خدا لب به سخن گشود :
"
با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست" ؟ گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگیهایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان سهمگین و بی موقع چه بود؟
و سنگینی بغض راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر افکندند.

خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود، خواب بودی، باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. گنجشک، خیره در خدایی خدا، مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود ؛ ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت، گویی حسی عجیب وجودش را دگرگون می کرد.
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ...

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، داستان، ،

بامبو و سرخس
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 7 شهريور 1390

 روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را، دوستانم را، زندگی ام را!

 

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت كنم. به خدا گفتم: آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب او مرا شگفت زده كرد.
او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود: هنگامی كه درخت بامبو و سرخس راآفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم. به آنها نور و غذای كافی دادم. دیر زمانی نپایید كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نكردم. در دومین سال سرخسها بیشتر رشد كردند و زیبایی خیره كننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. من بامبوها را رها نكردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نكردند. اما من باز از آنها قطع امید نكردم. در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت رسید. 5 سال طول كشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه كافی قوی شوند.. ریشه هایی كه بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می كرد.
خداوند در ادامه فرمود: آیا می دانی در تمامی این سالها كه تو درگیر مبارزه با سختیها و مشكلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحكم می ساختی. من در تمامی این مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبوها را رها نكردم.
هرگز خودت را با دیگران مقایسه نكن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل كمك می كنن. زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می كنی و قد می كشی!
از او پرسیدم : من چقدر قد می كشم.
در پاسخ از من پرسید: بامبو چقدر رشد می كند؟
جواب دادم: هر چقدر كه بتواند.

گفت: تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی، هر اندازه كه بتوانی... 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، داستان، ،

کاش میشد
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 18 مهر 1390

کاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت

 کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت 

کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست

با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت 

کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود 

کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت

 


 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

بیا ساقی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 16 مهر 1390

بيا ساغي ، بيا ساغي

كه دل غمگين بگشت از بي وفايي

بيا ساغي

چه دردی در رهت داری



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

ادامه مطلب
غصه
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 24 مرداد 1390

با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد
نشانم مي داد ...
او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام ،
غرق شادي باشد ....
ماه من !
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معني خوشبختي ،
بودن اندوه است ...!



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

زندگی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 6 مرداد 1390

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن
من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام
دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

هجران
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

کجایی در شب هجران که زاری های من بینی؟
چو شمع از چشم گریان اشکباری های من بینی
کجایی ای که خندانم زوصلت دوش می دیدی
که امشب گریه های زار و زاری های من بینی؟



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،
:: برچسب‌ها: شعر ,

خدا
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 19 بهمن 1389

 

 

 


 

 

 

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز

 

میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

 

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

سر آغاز
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 10 بهمن 1389

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی ، نه حاشیه ای از یاد رفتنی



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، متن عارفانه، ،

علت بودن
نویسنده : مصطفی تاریخ : سه شنبه 10 آبان 1390

در شادی علت باشیم نه شریک ، و در غم شریک باشیم نه علت



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، متن عارفانه، ،

حق
نویسنده : مصطفی تاریخ : سه شنبه 10 آبان 1390

واژه را شستم دلم معنا گرفت

در دلم نور حقیقت جا گرفت

نور دل با عشق حق بالا رود

از زمین تا آسمان یا تا بهشت

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.




تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به بوسه یعنی.... مي باشد.