ابرها به آسمان تکیه می کنند ، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر . . .

امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

وصیت چاپلین به دخترش
نویسنده : مصطفی تاریخ : دو شنبه 23 آبان 1390

 چاپلین به دخترش نوشت:

 

تا وقتی قلب عریان کسی را ندیده ای بدنت را عریان مکن

هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان مکن

قلبت را خالی نگاه  دار  و اگر خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط ۱ نفر باشد

و فقط به او بگو تو را کمتر از خدا و بیشتر از خودم دوست دارم....



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

آمدن و رفتن
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 14 شهريور 1390

 ما آدمها هميشه صداهاي بلند را ميشنويم ، پر رنگها رو ميبينيم و كارهاي سخت را دوست داريم ، غافل از اين كه خوبها آسون ميان ، بيرنگ ميمونن و بي صدا ميرن ...



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

پست
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 6 شهريور 1390

 پست ترین انسان کسی ست که راز دوران دوستی را به وقت کدورت فاش سازد



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

حماقت
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 18 آبان 1390

 نــه اســــمش عشـــــق اســــت،نــه عـــلاقـــه،نـــه حـــتی عـــادت. ... حمـــاقـــت محــــض اســـت دلتنـــگ كســــی باشــــی كــه دلـــش بــا تـــو نیــــســـت



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

کبریت
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 21 مرداد 1390

 تولد انسان همانند روشن شدن كبريت است ومرگش همچون خاموش شدن آن بنگر كه در اين فاصله چه كردي سوزاندي ياگرما بخشيدي

 


:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

لازمه خوشبختی
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 19 مرداد 1390

 لازمه ی خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست، بلکه حذف کردن افکار کهنه است، افکاری که به هیچ دردی نمی خورند.



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

خوشبختی
نویسنده : مصطفی تاریخ : چهار شنبه 17 مرداد 1390

 خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن غم های گذشته، فراموش نکردن عبرت های گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده 

 


:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

دعای کوروش
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 8 شهريور 1390

 روزی بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند وایشان بعد از ایستادن در کنار اتش مقدس اینگونه دعا کردن:

خداوندا اهورا مزدا ای بزرگ آفریننده آفریننده این سرزمین
بزرگ،سرزمینم ومردمم راازدروغ و دروغگویی به دور بدار
بعد از اتمام دعا عده ای در فکرفرو رفتند واز شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعانمودید؟فرمودند:چه باید می گفتم؟ یکی جواب داد :برای خشکسالی دعا مینمودید؟

کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خشکسالی ...
انبارهای آذوقه وغلات می سازیم

دیگری اینگونه سوال نمود: برای جلوگیری از هجوم بیگانگان دعا می کردید ؟

ایشان جواب دادند: قوای نظامی را قوی میسازیم واز مرزها دفاع می کنیم

گفتند:برای جلوگیری از سیلهای خروشان دعا می کردید ؟

پاسخ دادند: نیرو بسیج میکنیم وسدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم

و همینگونه سوال کردندوبه همین ترتیب جواب شنیدند...


تا این که یکی پرسید: شاها منظور شما از این گونه دعا چه بود؟!

وکوروش تبسمی نمودند واین گونه جواب دادند :
من برای هر سوال شما جوابی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبر گردم واقدام نمایم؟ پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند ودروغ را از سرزمینمان دور سازیم...که هر عمل زشتی صورت گیرد باعث اولین آن دروغ است



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، داستان، ،

فراموش کردن
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 22 مرداد 1390

 پیری برای جمعی سخن میراند.لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدندبعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندیداو لبخندی زد و گفت:وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، داستان، ،

عشق دوزخی
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 30 تير 1390

 يكي بود يكي نبود مردي بود كه زندگي اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتي مرد همه مي گفتند به بهشت رفته است .آدم مهرباني مثل او حتما به بهشت مي رفت.
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ي كيفيت فرا گير نرسيده بود.استقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد.دختري كه بايد او را راه مي داد نگاه سريعي به ليست انداخت و وقتي نام او را نيافت او را به دوزخ فرستاد.
در دوزخ هيچ كس از آدم دعوت نامه يا كارت شناسايي نمي خواهد هر كس به آنجا برسد مي تواند وارد شود .مرد وارد شد و آنجا ماند.
چند روز بعد ابليس با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه ي پطرس قديس را گرفت:
اين كار شما تروريسم خالص است!
پطرس كه نمي دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد چه شده؟ابليس كه از خشم قرمز شده بود گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده ايد و آمده و كار و زندگي ما را به هم زده.
از وقتي كه رسيده نشسته و به حرفهاي ديگران گوش مي دهد...در چشم هايشان نگاه مي كند...به درد و دلشان مي رسد.حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو مي كنند...همديگر را در آغوش مي كشند و مي بوسند.دوزخ جاي اين كارها نيست!! لطفا اين مرد را پس بگيريد!!
وقتي رامش قصه اش را تمام كرد با مهرباني به من نگريست و گفت:

 

((با چنان عشقي زندگي كن كه حتي اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادي... خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند))



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، داستان، ،

تحمل
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 15 آبان 1390

 تحمل تنهایی بهتر از گدایی محبت است



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

زندگی چیست؟
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 18 مهر 1390

کاش می دانستیم که زندگی با همه وسعت خویش 

محفل ساکت غم خوردن نیست 

حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست

زندگی خوردن و خوابیدن نیست

زندگی حس جاری شدن است 

زندگی کوشش و راهی شدن است

از تماشاگر اغاز حیات 

تا به جایی که خدا می داند



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، شعر حکیمانه، ،

زندگی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 13 مرداد 1390

زندگی آرام است،

مثل آرامش یک خواب بلند.

زندگی شیرین است،

مثل شیرینی یک روز قشنگ.

زندگی رویایی است،

مثل رویای ِیکی کودک ناز.

زندگی زیبایی است،

مثل زیبایی یک غنچه ی باز.

زندگی تک تک این ساعتهاست،

زندگی چرخش این عقربه هاست،

زندگی مثل زمان در گذر است...



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، شعر حکیمانه، ،

مرغ ر و بال بریده
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1390

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد

پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند

چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم

که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید

نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد

اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند

به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، شعر حکیمانه، ،

تاوان
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 8 مرداد 1390

سوزدو گریدو افروزدو نابود شود 

هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی 

ناگهان دست دراغوش نگارش ببرند 

هر که یک بوسه رباید زلب یار کسی



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، شعر حکیمانه، ،

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.




تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به بوسه یعنی.... مي باشد.