ابرها به آسمان تکیه می کنند ، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر . . .

امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

گذر زمان
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1390

بی بی ها هم یه روزی نی نی بودن ، که گذر زمان جای نقطه هاشونو عوض کرده.

 


 



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

زندگی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 6 مرداد 1390

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن
من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام
دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،

زندگی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 6 مرداد 1390

شاید زندگی آن جشنی نباشد که انتظارش را داشته ایم

اما !

حال که به ان دعوت شده ایم بگذار تا میتوانیم خوب برقصیم

....



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

دکتر شریعتی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 6 مرداد 1390

اگر روزی تهدیدت کردند بدان در برابر تو ناتوانند

و اگر خیانت دیدی بدان قیمت تو بالاست

 و اگر ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد......... 



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

گل امید
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 3 مرداد 1390

گل امید من شکفته در بر من امشب

بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب

مگر نه خاک ره این خرابه باید شد

بیا که کام بگیریم از این جهان خراب



:: موضوعات مرتبط: متفرقه، شعر، ،

بازی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 3 مرداد 1390

آدما بازی رو دوست دارن

 

 

اون تویی که انتخاب میکنی هم بازیشون باشی

یا اسباب بازیشون ...



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

عروسک
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 1 مرداد 1390

قلبم

 

از لاله های صحرایی داغدارتر است

آه ای آشنای دیرین

تو ندانستی

تفاوت مرا با عروسک های کوکی خندان.

حالا که زمان رفتن آمده

از خود میپرسی

چرا خنده اش تلخ بود؟؟



:: موضوعات مرتبط: متفرقه، شعر، ،

فهم عشق
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 1 مرداد 1390

زماني عاشقي وميتوني ادعا کني عشقت واقعيه که رهاش کني...در قفس رو باز کني و بزاري پرنده ي قشنگت پرواز کنه...آزاد،آزاد...بزار اونقدر بره که تو انتهاي آسمون ببينیش...مطمئن باش اگه دلش عاشق باشه وبرگشتني باشه، برميگرده ...اما اگه بر نگشت...بسپرش دست خدا...بذار اونقدر پرواز کنه تا به اون جايي که ميخواد برسه. به همون جايي که دل کوچيکش شاد باشه واحساس سعادت کنه و تو رو تو رويات خوشحال کنه.



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، متن عاشقانه، ،

رسم عاشقی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 30 تير 1390

رسم عاشقی اين نيست که تک و تنها بسوزی و ديگر نمانی، ... کاش می دانستيم که زودتر از ما، عشق ماست که برای دوری ما می سوزد و می سازد... کاش می فهميديم که قدر بودن، قدر عاشقی، قدر عشق چيست و چقدر است، کاش بيراه نمی رفتيم و می مانديم چون روز اول، عاشق عاشق 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، متن عاشقانه، ،

عشق دوزخی
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 30 تير 1390

 يكي بود يكي نبود مردي بود كه زندگي اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتي مرد همه مي گفتند به بهشت رفته است .آدم مهرباني مثل او حتما به بهشت مي رفت.
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ي كيفيت فرا گير نرسيده بود.استقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد.دختري كه بايد او را راه مي داد نگاه سريعي به ليست انداخت و وقتي نام او را نيافت او را به دوزخ فرستاد.
در دوزخ هيچ كس از آدم دعوت نامه يا كارت شناسايي نمي خواهد هر كس به آنجا برسد مي تواند وارد شود .مرد وارد شد و آنجا ماند.
چند روز بعد ابليس با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه ي پطرس قديس را گرفت:
اين كار شما تروريسم خالص است!
پطرس كه نمي دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد چه شده؟ابليس كه از خشم قرمز شده بود گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده ايد و آمده و كار و زندگي ما را به هم زده.
از وقتي كه رسيده نشسته و به حرفهاي ديگران گوش مي دهد...در چشم هايشان نگاه مي كند...به درد و دلشان مي رسد.حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو مي كنند...همديگر را در آغوش مي كشند و مي بوسند.دوزخ جاي اين كارها نيست!! لطفا اين مرد را پس بگيريد!!
وقتي رامش قصه اش را تمام كرد با مهرباني به من نگريست و گفت:

 

((با چنان عشقي زندگي كن كه حتي اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادي... خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند))



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، داستان، ،

وصال
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390


برای دمی با تو بودن دلم، به اجبار حرف از غزل می زند



 

در این لحظه هایی که در هر نفس، سرود خداحافظی خوانده ای



 

دل من برای وصال تو باز، نت عشق را یک نفس می زند

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، شعر عاشقانه، ،

هجران
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

کجایی در شب هجران که زاری های من بینی؟
چو شمع از چشم گریان اشکباری های من بینی
کجایی ای که خندانم زوصلت دوش می دیدی
که امشب گریه های زار و زاری های من بینی؟



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،
:: برچسب‌ها: شعر ,

پرسش از عشق
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

روزي از عشق پرسيدم چرا در وجود دختری که عاشقش هستم حلول نمي کني تا عاشقم شود !؟

و عشق پاسخ داد

آخر دلبر تو احساسي فراتر از عشق نسبت به تو دارد که حتي من هم نمي توانم بيانش کنم !!!



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، متن عاشقانه، ،
:: برچسب‌ها: عشق,

محبت
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

به یادتان می اورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش ادمی،محبت اوست پس محبت کنید چه به دوست چه به دشمن!که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.

 

 

کوروش



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

شرط عشق
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 28 تير 1390

 دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

 

 

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

 

 

 

 

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

 

 

 

 

مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید.

 

 

 

 

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.

 

 

 

 

مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

 

 

 

 

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.

 

 

 

 

همه تعجب کردند.

 

 

مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، داستان، ،


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.




تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به بوسه یعنی.... مي باشد.