ابرها به آسمان تکیه می کنند ، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر . . .

امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

عشق دوزخی
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 30 تير 1390

 يكي بود يكي نبود مردي بود كه زندگي اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتي مرد همه مي گفتند به بهشت رفته است .آدم مهرباني مثل او حتما به بهشت مي رفت.
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ي كيفيت فرا گير نرسيده بود.استقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد.دختري كه بايد او را راه مي داد نگاه سريعي به ليست انداخت و وقتي نام او را نيافت او را به دوزخ فرستاد.
در دوزخ هيچ كس از آدم دعوت نامه يا كارت شناسايي نمي خواهد هر كس به آنجا برسد مي تواند وارد شود .مرد وارد شد و آنجا ماند.
چند روز بعد ابليس با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه ي پطرس قديس را گرفت:
اين كار شما تروريسم خالص است!
پطرس كه نمي دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد چه شده؟ابليس كه از خشم قرمز شده بود گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده ايد و آمده و كار و زندگي ما را به هم زده.
از وقتي كه رسيده نشسته و به حرفهاي ديگران گوش مي دهد...در چشم هايشان نگاه مي كند...به درد و دلشان مي رسد.حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو مي كنند...همديگر را در آغوش مي كشند و مي بوسند.دوزخ جاي اين كارها نيست!! لطفا اين مرد را پس بگيريد!!
وقتي رامش قصه اش را تمام كرد با مهرباني به من نگريست و گفت:

 

((با چنان عشقي زندگي كن كه حتي اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادي... خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند))



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، داستان، ،

شرط عشق
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 28 تير 1390

 دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

 

 

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

 

 

 

 

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

 

 

 

 

مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید.

 

 

 

 

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.

 

 

 

 

مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

 

 

 

 

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.

 

 

 

 

همه تعجب کردند.

 

 

مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، داستان، ،

9 قهرمان
نویسنده : مصطفی تاریخ : یک شنبه 28 تير 1390

 چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک ( المپیک معلولین ) در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دو100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.

همه این 9 نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود.

 

ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد. این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد.

هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند.

یکی از آنها که مبتلا به سندروم داون (عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت: این دردت رو تسکین میده.

سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.

در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقیقه برای آنها کف زدند.

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه، داستان، ،
:: برچسب‌ها: داستان,

وصال
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390


برای دمی با تو بودن دلم، به اجبار حرف از غزل می زند



 

در این لحظه هایی که در هر نفس، سرود خداحافظی خوانده ای



 

دل من برای وصال تو باز، نت عشق را یک نفس می زند

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، شعر عاشقانه، ،

هجران
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

کجایی در شب هجران که زاری های من بینی؟
چو شمع از چشم گریان اشکباری های من بینی
کجایی ای که خندانم زوصلت دوش می دیدی
که امشب گریه های زار و زاری های من بینی؟



:: موضوعات مرتبط: عارفانه، شعر عارفانه، ،
:: برچسب‌ها: شعر ,

پرسش از عشق
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

روزي از عشق پرسيدم چرا در وجود دختری که عاشقش هستم حلول نمي کني تا عاشقم شود !؟

و عشق پاسخ داد

آخر دلبر تو احساسي فراتر از عشق نسبت به تو دارد که حتي من هم نمي توانم بيانش کنم !!!



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، متن عاشقانه، ،
:: برچسب‌ها: عشق,

محبت
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1390

به یادتان می اورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش ادمی،محبت اوست پس محبت کنید چه به دوست چه به دشمن!که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.

 

 

کوروش



:: موضوعات مرتبط: حکیمانه، متن حکیمانه، ،

رسم عاشقی
نویسنده : مصطفی تاریخ : پنج شنبه 30 تير 1390

رسم عاشقی اين نيست که تک و تنها بسوزی و ديگر نمانی، ... کاش می دانستيم که زودتر از ما، عشق ماست که برای دوری ما می سوزد و می سازد... کاش می فهميديم که قدر بودن، قدر عاشقی، قدر عشق چيست و چقدر است، کاش بيراه نمی رفتيم و می مانديم چون روز اول، عاشق عاشق 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، متن عاشقانه، ،


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.




تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به بوسه یعنی.... مي باشد.